معنی 근시의
근시의
کوتاه بین، نزدیک بینی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 근시의
임시의
임시의
مُوَقَّتی، مُوَقَّت، مُحتاط
دیکشنری کره ای به فارسی
원시의
원시의
اَوَّلی، بَدَوی
دیکشنری کره ای به فارسی
도시의
도시의
با فَرهَنگ، شَهری
دیکشنری کره ای به فارسی
근시
근시
نَزدیک بینی، نَزدیک بین، کوتاه بینی
دیکشنری کره ای به فارسی
시의
시의
شَهری، شاعِرانِه
دیکشنری کره ای به فارسی