معنی 근면한
근면한
سخت کوش، کوشا، پرکار
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 근면한
근접한
근접한
نَزدیک، تَقریبی
دیکشنری کره ای به فارسی
근면
근면
سَخت کوشی، صَنعَت
دیکشنری کره ای به فارسی