معنی 규정자
규정자
شرط گذار، واجد شرایط
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 규정자
조정자
조정자
تَسهِیل کُنَندِه، هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری کره ای به فارسی
교정자
교정자
ویراستار، مُصَحِّح
دیکشنری کره ای به فارسی
규정된
규정된
تَوصِیَه ای، مُقَرَّر شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
동정자
동정자
هَمدَرد، دِلسوز
دیکشنری کره ای به فارسی
추정자
추정자
بَرآوُردگَر
دیکشنری کره ای به فارسی
규정
규정
مُقَرَّرات، تَامین، شَرط
دیکشنری کره ای به فارسی