معنی 구식의
구식의
قدیمی و کهنه، قدیمی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 구식의
생식의
생식의
تَولِیدی، غَذایِ خام
دیکشنری کره ای به فارسی
구강의
구강의
دَهانی، شَفاهی
دیکشنری کره ای به فارسی
구형의
구형의
کُرَوی
دیکشنری کره ای به فارسی
인식의
인식의
اِدراکی، اَز آگاهی
دیکشنری کره ای به فارسی
장식의
장식의
زینَتی، تَزئینی
دیکشنری کره ای به فارسی
육식의
육식의
گوشت خوٰار
دیکشنری کره ای به فارسی
의식의
의식의
مَراسِمی، آگاهانِه
دیکشنری کره ای به فارسی