معنی 구분하다
구분하다
تقسیم کردن، تقسیم کنید، جدا کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 구분하다
세분하다
세분하다
تَقسیم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
처분하다
처분하다
دَفع کَردَن، دور اَنداختَن
دیکشنری کره ای به فارسی
구성하다
구성하다
پِیکَربَندی کَردَن، سُرودَن، تَشکِیل دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
구별하다
구별하다
تَمیز دادَن، مُتِمایِز کَردَن، تَشخیص دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
구매하다
구매하다
خَریداری کَردَن، خَرید
دیکشنری کره ای به فارسی
구독하다
구독하다
اِشتِراک گِرِفتَن، مُشتَرِک شَوید
دیکشنری کره ای به فارسی
구금하다
구금하다
بازداشت کَردَن، بازداشت
دیکشنری کره ای به فارسی
구현하다
구현하다
تَجَسُّم کَردَن، اِجرا کُنَند، نِمونِه بودَن
دیکشنری کره ای به فارسی
구출하다
구출하다
نَجَات دادَن، نَجَات
دیکشنری کره ای به فارسی