معنی 교대하다
교대하다
جایگزین کردن، جابجایی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 교대하다
접대하다
접대하다
میزبانی کَردَن، سَرگَرم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
학대하다
학대하다
زور زَدَن، سُوءِ اِستِفادِه
دیکشنری کره ای به فارسی
확대하다
확대하다
تَشدِید کَردَن، بُزُرگ کَردَن، بُزُرگنَمایی کَردَن، زوم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
교환하다
교환하다
مُبادِلِه کَردَن، مُبادِلِه، تَعویض کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
교체하다
교체하다
جایگُزین کَردَن، جایگُزین کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
교정하다
교정하다
تَصحِیح کَردَن، تَصحِیح
دیکشنری کره ای به فارسی
교육하다
교육하다
آموزِش دادَن، آموزِش دَهَد
دیکشنری کره ای به فارسی
기대하다
기대하다
اِنتِظار داشتَن، اِنتِظار می رَوَد
دیکشنری کره ای به فارسی
반대하다
반대하다
مُخالِفَت کَردَن، مُخالِفَت کُنَند، اِعتِراض کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی