معنی 과로한
과로한
بیش از حد کار کرده
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 과로한
과민한
과민한
زود آزُردِه، حَسّاس، حَسّاس بیش اَز حَد، بیش حَسّاس، بِسیار حَسّاس
دیکشنری کره ای به فارسی
과도한
과도한
زیادی، ماهَوی، فَراوان، ماینِر، اِفراطی، نارَوا
دیکشنری کره ای به فارسی