معنی 곧게 하다
곧게 하다
صاف کردن، راست کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 곧게 하다
쉽게 하다
쉽게 하다
آسان کَردَن، آن را آسان کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
하게 하다
하게 하다
اِجازِه دادَن، دارَند
دیکشنری کره ای به فارسی
밝게 하다
밝게 하다
رُوشَن کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
검게 하다
검게 하다
سیاه کَردَن، سیاه شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
깊게 하다
깊게 하다
عَمیق تَر کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
길게 하다
길게 하다
طولانی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی