معنی 고문자
고문자
عذاب دهنده، شکنجه گر
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 고문자
고백자
고백자
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری کره ای به فارسی
고발자
고발자
مُتَّهَم کُنَندِه، مَحکوم کُنَندِه
دیکشنری کره ای به فارسی