معنی 고갈시키다
고갈시키다
تهی کردن، مستهلک کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 고갈시키다
고정시키다
고정시키다
میخکوب کَردَن، رَفع کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
고립시키다
고립시키다
جُدا کَردَن، مُنزَوی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی