معنی 계약하다
계약하다
قرارداد بستن، قرارداد
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 계약하다
제약하다
제약하다
مَجبور کَردَن، مَحدود کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
계획하다
계획하다
بَرنامِه ریزی کَردَن، بَرنامِه ریزی کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
계속하다
계속하다
اِدامِه دادَن، اِدامِه
دیکشنری کره ای به فارسی
계산하다
계산하다
حِساب کَردَن، مُحاسِبِه کُنید، مُحاسِبِه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
절약하다
절약하다
صَرف کَردَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
요약하다
요약하다
مُختَصَر کَردَن، خُلاصِه کَردَن، هَمتای
دیکشنری کره ای به فارسی
예약하다
예약하다
کِتاب کَردَن، رِزرو کُنید، رِزِرو کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی