معنی 계산하다
계산하다
حساب کردن، محاسبه کنید، محاسبه کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 계산하다
생산하다
생산하다
تَولِید کَردَن، تَولِید کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
해산하다
해산하다
مُنحَل کَردَن، پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
계획하다
계획하다
بَرنامِه ریزی کَردَن، بَرنامِه ریزی کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
계약하다
계약하다
قَرارداد بَستَن، قَرارداد
دیکشنری کره ای به فارسی
계속하다
계속하다
اِدامِه دادَن، اِدامِه
دیکشنری کره ای به فارسی
발산하다
발산하다
مُنتَشِر شُدَن، تابِش می کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
부산하다
부산하다
شُلوغی کَردَن، شُلوغی
دیکشنری کره ای به فارسی
청산하다
청산하다
مُنحَل کَردَن، اِنحِلال
دیکشنری کره ای به فارسی
파산하다
파산하다
وَرشِکَست کَردَن، وَرشِکَست شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی