معنی 결혼하다
결혼하다
ازدواج کردن، ازدواج کن، عروسی کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 결혼하다
이혼하다
이혼하다
طَلاق گِرِفتَن، طَلاق
دیکشنری کره ای به فارسی
결합하다
결합하다
مِتَّحِد شُدَن، تَرکیب کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
결정하다
결정하다
تَصمیم گِرفتَن، تَصمِیم بِگیرَند، تَعیین کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی