معنی 거주하다
거주하다
سکنه گذاری کردن، ساکن، سکونت داشتن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 거주하다
저주하다
저주하다
لَعنَت کَردَن، نِفرین
دیکشنری کره ای به فارسی
이주하다
이주하다
مُهاجِرَت کَردَن، مُهاجِرَت کُنید، جا بِه جا کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
경주하다
경주하다
مُسابِقِه دادَن، نِژاد
دیکشنری کره ای به فارسی
거주하는
거주하는
مُقیم، ساکِن
دیکشنری کره ای به فارسی
거절하다
거절하다
کاهِش دادَن، رَد کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
거부하다
거부하다
اِمتِناع کَردَن، رَد کَردَن، مُخالِفَت کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
거래하다
거래하다
مُعامِلِه کَردَن، مُعامِلِه، تَبادُل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی