معنی 거부하다
거부하다
امتناع کردن، رد کردن، مخالفت کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 거부하다
해부하다
해부하다
بَررَسی کَردَن، تَشریح
دیکشنری کره ای به فارسی
기부하다
기부하다
اِهدا کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
공부하다
공부하다
مُطالِعِه کَردَن، مُطالِعِه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
거주하다
거주하다
سَکَنِه گُذاری کَردَن، ساکِن، سُکونَت داشتَن
دیکشنری کره ای به فارسی
거절하다
거절하다
کاهِش دادَن، رَد کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
거래하다
거래하다
مُعامِلِه کَردَن، مُعامِلِه، تَبادُل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
풍부하다
풍부하다
فَراوان بودَن، ثَروَتمَند
دیکشنری کره ای به فارسی
첨부하다
첨부하다
چَسباندَن، ضَمیمِه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی