معنی 거만함
거만함
استبداد، تکبّر، خودپسندی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 거만함
산만함
산만함
حَواس پَرتی
دیکشنری کره ای به فارسی
거만한
거만한
مُتِکَبِّر، مَغرور، فاخِر، بالا طَلَب
دیکشنری کره ای به فارسی
거대함
거대함
عَظَمَت، بُزُرگ
دیکشنری کره ای به فارسی
거만
거만
اِعتِماد بِه نَفس کاذِب، تَکَبُّر، فُروتَنی، خُودبُزُرگ بینی
دیکشنری کره ای به فارسی