معنی 객관적으로
객관적으로
به طور عینی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 객관적으로
주관적으로
주관적으로
بِه طُورِ ذِهنی، بِه صورَتِ ذِهنی
دیکشنری کره ای به فارسی
직관적으로
직관적으로
بِه طُورِ شُهودی
دیکشنری کره ای به فارسی
기관적으로
기관적으로
بِه طُورِ مُؤَسِسِه ای، بِه صورَتِ نَهَادی
دیکشنری کره ای به فارسی
비관적으로
비관적으로
بِه طُورِ بَدبینانِه، بَدبینانِه
دیکشنری کره ای به فارسی
낙관적으로
낙관적으로
با خُوش بینی، خُوش بینانِه
دیکشنری کره ای به فارسی