معنی 감지되지 않는
감지되지 않는
بی حسّ، غیر قابل کشف
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 감지되지 않는
호환되지 않는
호환되지 않는
ناسازگار
دیکشنری کره ای به فارسی
공지되지 않은
공지되지 않은
بی اِعلام، اِعلام نَشُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
권장되지 않는
권장되지 않는
غِیرِمُفید، تَوصِیَه نِمی شَوَد
دیکشنری کره ای به فارسی
고갈되지 않는
고갈되지 않는
بی پایان، تَمام نَشِدَنی
دیکشنری کره ای به فارسی
감독되지 않은
감독되지 않은
بِدونِ نَظارَت
دیکشنری کره ای به فارسی
감사하지 않는
감사하지 않는
بی قَدر، ناسِپاس، ناشُکر
دیکشنری کره ای به فارسی
탐지되지 않은
탐지되지 않은
تَشخیص دادِه نَشُدِه، کَشف نَشُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
지치지 않는
지치지 않는
بی وَقفِه، خَستِگی ناپَذیر، پایدار
دیکشنری کره ای به فارسی
꺼지지 않는
꺼지지 않는
غِیرِقابِلِ خاموشی، خاموش نَشِدَنی
دیکشنری کره ای به فارسی