معنی 간소화하다
간소화하다
ساده کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 간소화하다
최소화하다
최소화하다
کاهِش دادَن، بِه حَدِّاَقَلّ رِساندَن
دیکشنری کره ای به فارسی
소화하다
소화하다
هَضم کَردَن، هَضم
دیکشنری کره ای به فارسی