معنی 設定する
設定する
پیکربندی کردن، مجموعه، تنظیم کردن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 設定する
仮定する
仮定する
فَرض کَردَن، فَرض کُنید، فَرضیِّه سازی کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
固定する
固定する
تَحکیم کَردَن، رَفع کُنید، مُحکَم کَردَن، میخکوب کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
制定する
制定する
تَصوِیب کَردَن، وَضع
دیکشنری ژاپنی به فارسی
判定する
判定する
قِضاوَت کَردَن، قِضاوَت کُنید
دیکشنری ژاپنی به فارسی
否定する
否定する
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، مَنفی کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
決定する
決定する
تَعیین کَردَن، تَصمِیم بِگیرَند
دیکشنری ژاپنی به فارسی
測定する
測定する
اَندازِه گیری کَردَن، اَندازِه گیری، اَندازِه کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
設計する
設計する
طَرّاحی کَردَن، طَرّاحی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
設立する
設立する
تَاسیس کَردَن، ایجاد کُنَد، ایجاد کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی