معنی 膨らむ
膨らむ
نفخ کردن، باد کردن، برآمدگی پیدا کردن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 膨らむ
からむ
からむ
دَرهَم و بَرهَم کَردَن، دَرهَم تَنیدِه، دَر هَم پیچیدَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی