معنی 絡み合わせる
絡み合わせる
درهم پیچیدن، در هم تنیده، در هم تنیدن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 絡み合わせる
組み合わせる
組み合わせる
تَرکیب کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
組み合わせた
組み合わせた
تَرکیب شُدِه، تَرکیب شُدِه اَست
دیکشنری ژاپنی به فارسی
組み合わせ
組み合わせ
تَرکیب، تَرکیبی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
合わせる
合わせる
هَمخوٰانی داشتَن، مُطابِقَت دادَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی