معنی 監視する
監視する
نظارت کردن، نظارت کنید
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 監視する
無視する
無視する
بی تَوَجُّهی کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن، غِفلَت کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
軽視する
軽視する
مَذِمَّت کَردَن، تَحقِیر کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
監督する
監督する
نَظارَت کَردَن، نَظارَت کُنَد
دیکشنری ژاپنی به فارسی
監査する
監査する
مُمَیِّزی کَردَن، حِسابرَسی
دیکشنری ژاپنی به فارسی