معنی 監査する
監査する
ممیّزی کردن، حسابرسی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 監査する
調査する
調査する
بَررَسی کَردَن، بَررَسی کُنید، تَحقِیق کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
検査する
検査する
بازرَسی کَردَن، بازرَسی، مُورِدِ بَررَسی قَرار دادَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
探査する
探査する
بَررَسی کَردَن، کاوُش
دیکشنری ژاپنی به فارسی
監視する
監視する
نَظارَت کَردَن، نَظارَت کُنید
دیکشنری ژاپنی به فارسی
監督する
監督する
نَظارَت کَردَن، نَظارَت کُنَد
دیکشنری ژاپنی به فارسی