معنی 曲がって
曲がって
کج و معوج، کج شده
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 曲がって
曲がった
曲がった
خَمیدِه، خَم شُدِه، کَج، مُنحَنی، پیچ خُوردِه
دیکشنری ژاپنی به فارسی