معنی 料理する
料理する
پختن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 料理する
修理する
修理する
اِصلاح کَردَن، تَعمیر، تَرمیم کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
処理する
処理する
فَرآیَند کَردَن، فَرآیَند
دیکشنری ژاپنی به فارسی
整理する
整理する
تَرتِیب دادَن، مُرَتَّب کَردَن، سَر و سامان کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
管理する
管理する
مُدیریَّت کَردَن، مُدیریَّت کُنید، کُنتُرُل کُنَندِه
دیکشنری ژاپنی به فارسی