معنی 操作する
操作する
عمل کردن، عمل کنند
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 操作する
操作する人
操作する人
دَست کاری کُنَندِه، فَرد عامِل
دیکشنری ژاپنی به فارسی
操縦する
操縦する
مانُور دادَن، هِدایَت کَردَن، دَستکاری کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی