معنی 抑制する
抑制する
محدود کردن، سرکوب کردن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 抑制する
強制する
強制する
وادار کَردَن، زور، مَجبور کَردَن، تَحمیل کَردَن، اِجبار کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
規制する
規制する
تَنظِیم کَردَن، تَنظِیم کُنَد
دیکشنری ژاپنی به فارسی
抑圧する
抑圧する
سَرکوب کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی