معنی 抑制
抑制
بازداری، خویشتن داری، سرکوب
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 抑制
抑制
抑制
مَحدود کَردَن، مَهار، مُمانِعَت کَردَن، بازداری
دیکشنری چینی به فارسی