معنی 差し迫った
差し迫った
قریب، قریب الوقوع
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 差し迫った
差し迫って
差し迫って
بِه طُورِ فُوری، فُوری
دیکشنری ژاپنی به فارسی