معنی 定期的に
定期的に
به طور دوره ای، به طور منظّم، منظّم
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 定期的に
定量的に
定量的に
بِه طُورِ کَمی، اَز نَظَرِ کَمّی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
定期的な
定期的な
مُنَظَّم
دیکشنری ژاپنی به فارسی
定式的に
定式的に
بِه طُورِ فُرمولی، بِه طُورِ رَسمی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
定期的
定期的
روتینی، بِه طُورِ مُنَظَّم
دیکشنری ژاپنی به فارسی
定期的
定期的
مُنَظَّم
دیکشنری چینی به فارسی