معنی 定住する
定住する
سکنه گذاری کردن، مستقرّ شدن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 定住する
定量する
定量する
مِقدار سَنجی کَردَن، کَمّیَّت کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
定義する
定義する
تَعرِیف کَردَن، تَعرِیف کُنَد
دیکشنری ژاپنی به فارسی
移住する
移住する
مُهاجِرَت کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی