معنی 委任する
委任する
واگذار کردن، نماینده
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 委任する
委譲する
委譲する
واگُذار کَردَن، نَمَایَندِه
دیکشنری ژاپنی به فارسی
委託する
委託する
کُمیسیون دادَن، سِپُردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی