معنی 分解する
分解する
فاسد شدن، جدا کردن، متلاشی کردن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 分解する
和解する
和解する
صُلح دادَن، آشتی دادَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
分類する
分類する
دَستِه بَندی کَردَن، طَبَقِه بَندی کُنید، طَبَقِه بَندی کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
分泌する
分泌する
تَرَشُّح کَردَن، تَرَشُّح کُنَند
دیکشنری ژاپنی به فارسی
分析する
分析する
تَحلیل کَردَن، تَجزِیَه و تَحلیل کُنید
دیکشنری ژاپنی به فارسی
分岐する
分岐する
واگَرا شُدَن، مُنشَعِب شُدَن، چَنگال زَدَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
分割する
分割する
تَقسیم کَردَن، تَقسیم کُنید
دیکشنری ژاپنی به فارسی
溶解する
溶解する
حَلّ شَوَندِه، حَل کَردَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
誤解する
誤解する
تَفسیر نادُرُست کَردَن، سَوءِ تَفاهُم
دیکشنری ژاپنی به فارسی
理解する
理解する
دَرک کَردَن، دَرک کُنَند، فَهمیدَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی