معنی 分解
分解
تجزیه
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 分解
分解
分解
فاسِد شُدَن، شِکَستَن، تَجزِیَه، مُتَلاشی کَردَن
دیکشنری چینی به فارسی