معنی 冷たく
冷たく
یخ زده، سرد، به طور یخ زده، به طور بی اعتنایی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 冷たく
冷たさ
冷たさ
سَرما، سَردی، سَردمِزاجی، یَخ بَندی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
冷たい
冷たい
تَرسناک، سَرد
دیکشنری ژاپنی به فارسی