معنی 仮定的に
仮定的に
به طور فرضی، به صورت فرضی، به طور پیش فرض
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 仮定的に
固定的に
固定的に
بِه طُورِ ثابِت
دیکشنری ژاپنی به فارسی
否定的に
否定的に
بِه طُورِ مَنفی، مَنفی، قابِلِ اِنکار
دیکشنری ژاپنی به فارسی
決定的に
決定的に
بِه طُورِ قَطعی، قاطِعانِه، قطعاً
دیکشنری ژاپنی به فارسی
推定的に
推定的に
بِه طُورِ اِدِّعایی، صَفرا
دیکشنری ژاپنی به فارسی
断定的に
断定的に
بِه طُورِ قاطِع، قاطِعانِه
دیکشنری ژاپنی به فارسی
肯定的に
肯定的に
بِه طُورِ مُثبَت، مُثبَت
دیکشنری ژاپنی به فارسی