معنی 仮定された
仮定された
محتمل، فرض کرد
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 仮定された
予定された
予定された
بَرنامِه ریزی شُدِه، بَرنامِه ریزی شُدِه اَست
دیکشنری ژاپنی به فارسی
固定された
固定された
ثابِت، ثابِت شُدِه اَست
دیکشنری ژاپنی به فارسی
推定された
推定された
بَرآوُرد شُدِه، بَرآوُرد شُدِه اَست
دیکشنری ژاپنی به فارسی