معنی 不可分性
不可分性
غیر قابلیت تقسیم، تقسیم ناپذیری، غیرقابل تفکیک بودن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با 不可分性
不可分性
不可分性
غِیرِ قابِلِیَت تَقسیم، تَقسیم ناپَذیری، غِیرِقابِلِ تَفکِیک بودَن
دیکشنری چینی به فارسی
不可能性
不可能性
غَیرِمُمکِن بودَن، غَیرِمُمکِن، غِیرِعَمَلی بودَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
不可侵性
不可侵性
حُرمَت، تَخَلُّف ناپَذیری
دیکشنری ژاپنی به فارسی
不可读性
不可读性
ناخوانا بودَن
دیکشنری چینی به فارسی
不可行性
不可行性
غِیرِعَمَلی بودَن، قابِلِ اِجرا نیست
دیکشنری چینی به فارسی
不可能性
不可能性
غَیرِمُمکِن بودَن، عَدَمِ اِمکان، بَعید بودَن
دیکشنری چینی به فارسی
不可用性
不可用性
عَدَمِ دَسترَس پَذیری، دَر دَسترَس نَبودَن
دیکشنری چینی به فارسی
不可取性
不可取性
عَدَمِ مَطلوبیَّت، نامَطلوب بودَن
دیکشنری چینی به فارسی
可分性
可分性
قابِلیَّتِ تَقسیم، قابِلِ تَفکِیک
دیکشنری ژاپنی به فارسی