معنی ぼんやりした
ぼんやりした
حواس پرت، مبهم
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با ぼんやりした
ずんぐりした
ずんぐりした
کوتاه و ضَخیم، تَنومَند
دیکشنری ژاپنی به فارسی
ぼんやりと
ぼんやりと
مَبهُوت، بِه طُورِ مُبهَم، خیرِه وار، گیج کُنان
دیکشنری ژاپنی به فارسی