معنی ピリッとした
ピリッとした
پرشور، تند
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با ピリッとした
パリッとした
パリッとした
خُشک و تُرُد، تُرُد
دیکشنری ژاپنی به فارسی
シーッとした
シーッとした
فِش فِش کَردَن، شوخ
دیکشنری ژاپنی به فارسی