معنی たるむ
たるむ
افتادن، سستی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با たるむ
たるみ
たるみ
اُفتادِگی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
ひるむ
ひるむ
تَرسیدَن، چَنگ زَدَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی