معنی だらしない
だらしない
بدوی، شلخته، تنبل، نامناسب، شکستن، نامرتّب
دیکشنری ژاپنی به فارسی
واژههای مرتبط با だらしない
だらしなさ
だらしなさ
سُستی، شَلَختِگی، کَثیف کاری
دیکشنری ژاپنی به فارسی
だらしなく
だらしなく
بِه طُورِ زِشت، شَلَختِه، بِه طُورِ شَلَختِه، نامُرَتَّب، پوسیدِه
دیکشنری ژاپنی به فارسی