معنی unificare
unificare
یکپارچه کردن، متّحد کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
واژههای مرتبط با unificare
unificar
unificar
یِکپارچِه کَردَن، مُتَّحِد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
unificar
unificar
یِکپارچِه کَردَن، مُتَّحِد کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
purificare
purificare
پاک کَردَن، خالِص کَردَن، پاکسازی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
unificatore
unificatore
اِتِّحاد گَر، یِکپارچِه کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tonificare
tonificare
تَنظِیم کَردَن لَحن، لَحن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
unificatie
unificatie
یِکپارچِه سازی، اِتِّحاد
دیکشنری هلندی به فارسی