معنی trasmettere trasmettere پخش تلویزیونی کردن، انتقال دهد، پخش کردن، رساندن، منتقل کردن، واسطه بودن پَخش تِلِویزیونی کَردَن، اِنتِقال دَهَد، پَخش کَردَن، رِساندَن، مُنتَقِل کَردَن، واسِطِه بودَن دیکشنری ایتالیایی به فارسی