معنی trasandato trasandato بدوی، ژولیده، شکستن، ناتمام، نامرتّب، نامناسب بَدَوی، ژولیدِه، شِکَستَن، ناتَمام، نامُرَتَّب، نامُناسِب دیکشنری ایتالیایی به فارسی