معنی spontaneo
spontaneo
طبیعی، خود به خود
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
واژههای مرتبط با spontaneo
espontáneo
espontáneo
طَبیعی، خُود بِه خُودی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
espontâneo
espontâneo
طَبیعی، خُود بِه خُودی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
spontané
spontané
طَبیعی، خُود بِه خُودی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
spontan
spontan
بِدونِ آمادِگی، خُود بِه خُودی، طَبیعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
spontan
spontan
بِه طُورِ خُود بِه خُود، خُود بِه خُودی، طَبیعی
دیکشنری آلمانی به فارسی