معنی scricchiolare scricchiolare جویدن با صدا، کرک کردن، خش خش کردن، خرد کردن، کریچ کردن جَویدَن با صِدا، کِرَک کَردَن، خَش خَش کَردَن، خُرد کَردَن، کُریچ کَردَن دیکشنری ایتالیایی به فارسی