معنی organizzare organizzare ترتیب دادن، سازماندهی، سر و سامان کردن، سازماندهی کردن تَرتِیب دادَن، سازماندِهی، سَر و سامان کَردَن، سازماندِهی کَردَن دیکشنری ایتالیایی به فارسی