معنی irritabile irritabile آزمایشی، تحریک پذیر، بدخلق، خشمگین، دمدمی، زهرآگین، زودرنج، عصبی، ناراحت آزمایِشی، تَحریک پَذیر، بَدخُلق، خَشمگین، دَمدَمی، زَهرآگین، زُودرَنج، عَصَبی، ناراحَت دیکشنری ایتالیایی به فارسی